حضرت آیت الله العظمی سیستانی
از ترویج خرافات و نشر و بازگویی به اصطلاح کرامات برخی افراد در کشور و کتب منتشره ابراز نگرانی کرده بودند و فرمودند :
شما خودتان این وضع را به وجود آورده اید!!!
حضرت آیت الله سیستانی در دیدار با حجه الاسلام مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی از ترویج خرافات و نشر و بازگویی به اصطلاح کرامات برخی از مقامات و مسئولین کشور و بعضی از کتب منتشره ابراز نگرانی کرده بودند.
در فصلی از کتاب آیت الله سیستانی و عراق جدید با عنوان "آیت الله ضد خرافه" آمده است :
به آیت الله عرض کردم:
ایران، گرفتار خرافات است و انحراف عقیده و سستی اعتقادات به دلیل میدان دار شدن افراد کم سواد و سودجو بیداد میکند…
آیت الله سیستانی، مهلت ندادند من همه مطالبم را در این زمینه بگویم و با روحیه ای آماده و البته مشتاق و مسلط نسبت به این مقوله، شروع کردند به اظهار نظر کردن و گفتند:
«شما خودتان این وضع را به وجود آورده اید.
هی گفتید آقای بهاء الدینی اینطور است و آنطور است.
هی از کرامات گفتید.
من خودم در قم بودم و این چیزها را میدانم و اینجا هم که هستم کتابهای زیادی میخوانم و این حرفهای کرامات را که می زنند و می نویسند می خوانم و معتقدم شما خودتان، کشور را به این روزی انداخته اید که این گرفتاریها پیش آمده و جمکران را آنطور بزرگ کرده اید و منبریها آن حرفها را میزنند.
من منبرها را هم گوش میکنم.»
گفتم: و مداحها.
گفتند: «آنها را هم همین کارهای شما اینطور کرده است.»
گفتم: ما خودمان در مقابل آن دسته از منبریها و مداحهایی که مطالب سست و نادرست و خرافاتی را به خورد مردم میدهند قرار داریم و علیه آنها مقالات و مطالب زیادی نوشته ایم و انتظار ما از شما اینست که شما هم موضعگیری کنید و به ما در این زمینه کمک کنید، چون موضعگیری شما خیلی اثر دارد.
گفتند: «اینها را میدانم و از قول من هم چیزهایی علیه اینها گفتهاید و منتشر شده است، ولی من بنای دخالت در ایران را ندارم.
ایران مهندسی شده است و سر مهندس هم دارد و من نباید دخالت کنم.»
گفتم: منظورم این نیست که در مسائل حکومتی دخالت کنید، ولی در امور اعتقادی اظهار نظر شما مؤثر است. اعتقادات مردم در خطر است و برای حفظ دین و اعتقادات، ورود شما به این مسائل لازم است.
گفتند: «شما که گفتید سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست، چطور میتوانید اینها را از همدیگر جدا کنید؟
همان آقای بهشتی که شما با ایشان رفیق بودید، قانون اساسی را تدوین کرده و آن را طوری ترتیب داده که برای مرجع فقط مسائل غسل و طهارت باقی مانده و بقیه چیزها مربوط به حکومت است. بنابراین، ما چه بگوییم !؟»
این قسمت، به نظرم رسید برای آیت الله سیستانی بسیار مهم بود، زیرا دوباره به آن برگشتند و گفتند:
«وقتی در قانون اساسی برای مراجع فقط مسائل غسل و طهارت باقی گذاشته اند و بقیه چیزها مربوط به حکومت است، ما چه بگوییم !؟» !!!؟
نظرات شما عزیزان: